پرنیان بزرگ می شود

وقتی می بینم پرنیان قد کشیده و کارهایی رو انجام میده که به دنیا اومده بود هیچ کدومشون رو نمی تونست انجام بده دلم غنج می ره؛یه احساس خیلی خوبیه 

فکر می کنم وقتی ببینم کاملا بزرگ شده ومثلا ۱۸ سالشه؛قد بلند و زیبا شده باشه(ان شاءالله)بعد مودب و خانم هم باشه البته کمی هم بذله گو وشوخ طبع ؛با یه لبخند نرم روی لباش 

موهای نسکافه ای خوشرنگ با چشای قهوه ای روشن؛  

دلم می خواد موهاش بلند باشه ؛الان دارم تصورش می کنم

  که یه بلوز سفید آستین کوتاه پوشیده با یه دامن سفید پلیسه کوتاه ویه  کتونی صورتی ناز ؛موهاش رو هم با یه ربان صورتی بسته زده و داره با باباش  تنیس بازی می کنه ؛منم هی نگاش می کنم و هی تو دلم قربون صدقش می رم اونوقت چقدر احساس غرور و خوشحالی خواهم کرد .

 دوست دارم منجم بشه ؛آخه من خودم عاشق ستاره هام بچه که بودم خیلی دوست داشتم نجوم بخونم ولی وقتی فهمیدم باید ریاضیم خوب باشه ازش گذشتم ؛البته نه اینکه مجبورش کنما فقط راه رو براش باز می کنم اگه دوست داشت ادامه بده اگه نه ؛هر چی خودش دوست داشت  

منتظرم بزرگتر بشه ببرمش رصدخونه های مختلف ؛اگه دوست داشت عضو این انجمنهای ستاره شناسان آماتور بشه. 

دلم می خواد ۴ سالش شد بره ژیمناستیک که بتونه باله یاد بگیره البته اینم اگه خودش دوست داشت. 

دیگه جونم براتون بگه خیلی چیزا می خوام بهش بگم ؛خیلی از چیزایی که تو این دنیا زحمت کشیدم تا یاد گرفتم ؛همه مادر پدرا دوست دارن تجربه هاشون رو به بچه هاشون یاد بدن و اکثرا بچه ها خیلی تمایلی به شنیدنشون نشون نمی دن ولی من فکر می کنم طرز و شیوه گفتن خیلی مهمه ؛

می خوام امتحان کنم .  

دلم م یخواد یه طوری تربیتش کنم و یه جوری علوم مختلف رو (در حدی که بلدم)بهش یاد بدم که بفهمه چرا درس می خونه هر چیزی که بهش یاد می دم رو کاربردش رو هم بهش می گم 

دلم می خواد بفهمه وقتی فردوسی بزرگ گفته:توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود 

یه حقیقت یه حقیقت. 

پدر خودم خیلی سعی کرد اینا رو به ما یاد بده و تا حدی هم من سعی می کنم اونا رو به کار بگیرم ولی متاسفانه توی جو مدرسه و نمره و ترس و ....این چیزا؛حرفای بابام تا حدی محو می شد. 

ولی من سعی بیشتری می کنم با یه شیوه جدید؛ تا اینا رو بهش یاد بدم. ان شاء الله

    

نظرات 3 + ارسال نظر
فریده چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ http://bandarlengeh.blogsky.com

خیلی آرزوهای قشنگی داری امیدوارم به همهشون برسی البته اگه خدا بخواد
موفق باشی

مرسی از اینکه بهم سرزدی ونظر دادی
ممنون؛ امیدوارم شما هم به آرزوهاتون برسین
شاد باشی

جوینده! چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ب.ظ http://www.lightandshadow.blogfa.com

یاد می دی رفیق شک نکن :)
امیدوارم روزی رو ببینی که ژرنیان ف ژرنیان شده باشه!
یعنی خود خودش!
راستی نجوم رو هستم اساسی :D
تازگی ها خیلی بهش علاقه مند شدم . تو فکرشم که برم و یه تلسکوپ بگیرم و در حد خودم شروع کنم به رصد کردن!
یه چیزی می گم اگه خندیدی هم اشکال نداره!!!
یه دفعه داشتم شمایل دوربین فیلم برداریم رو با دقت می دیدم ، دیدم یه جانوشته 990x زوم دیجیتال!
منم در این لحظه شبیه شیطونک یاهو شدم و سریع رفتم سه پایه رو آوردم و دوربین رو تنظیم کردم و حداکثر زومش رو گرفتم و بالاخره تونستم سطح کره ماه رو با دوربینم ببینم!
اتفاق جالب و خنده داری بود رصد کردن کره ماه با یه دوربین فیلم برداری اما خب قشنگ و آرامش بخش بود دیگه!
حالا هرچی دوست داری مسخره کن:D
برای هر سه تاییتون ابدیتی منتهی به آرامش و نور آرزو میکنم
موفق و دلشاد باشی دوست عزیزم
راستی قالب جدید مبارک باشه و این که امیدوارم روح پدر بزرگوار تا ابدیت قرین رحمت و شادی باشه:)
آمین

واقعا می تونم؟مرسی
کار خیلی جالبی بوده ها!چرا بخندم؟فکر به این خوبیییی
خلاقانه عمل کردی جوینده جان؛عجب دوربین باحالی دارین
و چه آرزوهای قشنگی کردی برام واقعا ممنونم
امیدوارم این آرزوهای قشنگ به خوذت برگرده؛این بهترین چیزیه که می تونم بگم

فرزانه پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:39 ق.ظ http://WWW.FERICHEF.BLOGFA.COM

سلام خانومم خوبی؟
چه مامان خوبی
من انتظار داشتم مثل اکثر مامانا بگی دکتر ومهندس و استاد دانشگاه بشه نه منجم
آفرین به تو
مطمئنم که دخترت رو خیلی خوب بار می یاری

سلام؛مرسی که سرزدی
ممنون خوبم
اگه خدا بخواد و خودش بهم کمک کنه ؛ البته باید بهش بگم مادر جان؛ کدبانوگری را از فرزانه جون یادبگیر
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد